تا خدا هست به خلقش چه نیاز
میکشم ناز یکی تا به همه نازکنم....
با تو شعرهایم رنگ باران است
عشقت بر غمم نقطه ی پایان است
باتو همنشین شبنم سحرم دائم
سردی قلبم را عشقت خورشید تابان است
عشق تو امید دل غمگین من است...
با تو ای عشق من سختی غربت آسان است
هر که داغ عشق تو نیست حک بر جانش
غم و رنج و پریشانی در چهر ه اش نمایان است
چرا ای غم...
نویسنده: شبگردم یه تنها(یادداشت ثابت - شنبه 92/6/31 ساعت 8:25 صبح)
غم دنیاست وقتی عشقت دور از اینجاست....
چرا؟
چرا ای غم مرا رها نمیکنی...
چرا به تنهایی و دردم اکتفا نمیکنی...
مگر در این دنیا غیر ازمن کسی نیست....
چرا جز من کسی را صدا نمیکنی...
تو با تمام درد می آیی سراغم...
بگیر جانم اگر دردم دوا نمیکنی...
من و تو همنشین سالهای رفته ایم...
من توام تو منی..مرا ازخود جدا نمیکنی..
بیا ای غم مرو دلم با تو خو گرفته...
تو از سر صدق بامنی بامن ریا نمیکنی...
مرو بر در هیچ کس تا در من نفسی هست..
غم من چرا درمن شوری به پا نمیکنی...
غم دنیاست...وقتی تو دور از اینجایی...
**...اللهم اسئلک حبک وحب من یحبک وحب عمل یقربنی الی حبک...** روبروی تو بر زمین زانو زده ام...
بی تو بی یادتو لحظه ای نبوده ام...
پرم از سنگینی بار گناه...
شرمسارو رو سیاه درگاه...
تو خوب میدانی امروز مرا...
یا اینکه دیروز که بوده ام...
اینروزهای من پر از لبخند است گرچه تنهایم...
لبریز شادیست گرچه غم دارم...
سرشار سرمستیست گرچه جز تو همه چیز کم دارم...
تنهاییم را پر میکنم با یاد تنها بودنت...
تنهاترین تنهای من ...
اینروزهای باتو بودن...
کاش هرگز به پایان نرسد...
دوستت دارم خدایا....خدایا دوستت دارم...
بی تو یک روز...
دلم میخواهد کنارت بنشینم....
کنار مهربانیهایت...
دلم میخواهد کنارم بنشینی ...
کنار تنهاییهایم...
سر بگذاری بر روی شانه های خسته ام...
تو بگویی از غمهای پنهانت...
من بگریم برای دردهایت...
دلم میخواهد تکیه گاهی باشم برای لحظه های تنهاییت...
برای آن دقایقی که هیچ کس نمیتواند مرحمی باشد یرای زخمهای دلت
کاش این همه دور نبودی
کاش این همه دور نبودم
کاش میشد باور کنی دلم را...
اظطراب هر ثانیه بی تو بودن را...
باورم کن...
باورت دارم..
دوری... دورم...
به قدر تمام دوربودنمان...
به وسعت عشق...
دوستت دارم
دوستت دارم....
لیست کل یادداشت های این وبلاگ