علاقهمندي ها
+
يک ملودي آرام
همگام با صدايت
نوشته ام ...:
*تو مي روي و
جاي پاهايت
از اشکهاي من
خيس مي شود ....*
.
نگارستان خيال
.

شاخه ي عشق
03/12/1

طنين مهرستا
تو رفته اي به راه خويش...من مانده ام به ياد تو ...دست محبت ميكشم بر سرتمام راه ها...شايد كه باشد رد پاي تو
طنين مهرستا
چند وقت پيش اينو نوشتم به اين فيدت ميخورد برات نوشتم
نگارستان خيال
سپاس بانو
نگارستان خيال
.
2 فرد دیگر
23 فرد دیگر
+
به خداحافظي تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتي ودلم ثانيه اي بند نشد
لب تو ميوه ممنوع ولي لب هايم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغي همه جا گشتم و گشتم در شهر
هيچ کس هيچ کس اينجا به تو مانند نشد
هر کسي در دل من جاي خودش را دارد
جانشين تو در اين سينه خداوند نشد
خواستند از تو بگويند شبي شاعر ها
عاقبت باقلم شرم نوشتند: نشد!!!
.
.

هما بانو
03/10/14
+
يه وقتايي هست دلم برات خيلي تنگ مي شه
من اسم اين وقتا رو گذاشتم هميشه هميشه
جاي همه ي عزيزايي که ديگه پيشمون نيستن خالي ... :
جاشون سبز ، يادشون گرامي ، روحشون شاد

هما بانو
03/10/14
در انتظار آفتاب
03/8/23
+
*يه پاييز زرد و*
زمستون سرد و
يه زندون تنگ و
يه زخم قشنگ و
*غم جمعه عصرو*
غريبي حصر و
يه دنيا سوالو
تو سينم گذاشتي
جهاني دروغ و
يه دنيا غروب و
* يه درد عميق و *
يه تيزي تيغ و
يه قلب مريض و
* يه آه غليظ و *
يه دنيا محالو
تو سينم گذاشتي رفيقم کجايي؟
. دقيقا کجايي؟
* کجايي تو بي من، تو بي من کجايي؟*
.
.*عکس : نگارستان خيال*

نگارستان خيال
03/6/10

6 فرد دیگر
28 فرد دیگر
+
*تو هم به فکر مني حاضرم قسم بخورم
همين زمان علني حاضرم قسم بخورم
به شوق وصل تو هر روز روزه ميگيرم
و با چنين دهني حاضرم قسم بخورم*.....

نگارستان خيال
02/5/20
@};- @};- از «سفيان بن عبد اللَّه» روايت است كه گفت به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتم:
ما اخوف ما تخافه على فقال هذا و اخذ بلسان نفسه «2».
«اى رسول خدا! از چه چيز بر من بيشتر مىترسى؟ فرمود: اين و زبان خود با دست گرفت».
و از «يونس بن عبيد» نقل كردند كه گفت: نفس خود را اين گونه يافتم كه رنج روزه را در گرماى سخت مىتوانست كشيد؛ اما ترك كلمه اى كه به كار نمىآيد نمىتوانست كرد.
+
روزي عده اي از شيخي پرسيدند؟
.
اي شيخ تورا چه شد ه که سالهاست در اين
کنج عزلت گزيده اي؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. شيخ فرمودند : اينترنت فقط همين گوشه آنتن ميده!B-)

Miss fatima
02/4/12
http://emozionante.parsiblog.com/Old/Feeds/ اول، چون با صداقت پارسي بلاگيان نوشته شده و دوم اينکه يادمه در اون روزها دبيران پارسي حتي از جيب خودشون براي تهيه نت پول ميدادند و مطالب را بررسي ميکردند براي مجله بدون کوچکترين توقعي و البته کارهاي خوب بسياري هم بودا من فقط چون کلمه نت و اينترنت در متن بود همينو گفتم :-) ... واقعا روزگار عجيبي بود پر از سادگي و صفا@};-
+
بازم بخون ...

دخمل جوني.
01/8/20
+
.
نگارستان خيال
00/5/26
+
ماه تابيد و چو ديد آن همه خاموش مرا
*نرم باز آمد و بگرفت در آغوش مرا*
گفت:خاموش درين جا چه نشستي؟" گفتم:
*بوي محبوبه ي شب مي برد از هوش مرا!*.
.
.فريدون مشيري

نگارستان خيال
99/10/16
+
*بعد رفتنت از خدا خواستم*
فراموشي بگيرم
شايد از غصه ها جدا گردم
و
اجابت شد!
حال
گاهي مي روم
چاي مي ريزم
و مي نشينم همان جاي هميشگي
براي سرکشيدن خستگي ها،
نگاهم مي افتد
به دو استکان چايي که پشت
اين حواس پرتي
براي تو و خودم
ريخته ام!
و
*تو نميداني
که
اين فراموشي لعنتي
هر روز چطور
مي کـُشـَدم....*
.

*ترخون بانو*
99/5/28
3 فرد دیگر
25 فرد دیگر
+
جاده
*خودت *را مي برد
باران* رد پايت* را
باد* عطرت *را
زمان* يادت* را
براي مرگ من
متفقين ، *متحد* شده اند...
.
.
محمد_کامرانيان
.
*عکس: نگارستان خيال *
.
انديشه نگار
99/5/26
1 فرد دیگر
16 فرد دیگر
+
وقتي در جاده ديدم تو را ....
همان جاده که
از ميان *نخلستان* مي گذشت
فکر کردي که من همان
روياي نيمه تمام توام
*عاشقم شدي *
غافل از اينکه
من رويا نبودم
*خيالي بودم*
محو
که فقط
گمشده بود
من ...
*گم*
شده بودم .
.
*عکس و متن : نگارستان خيال *
.
نگارستان خيال
99/5/25

+
*بي وقفه ... برگرد !*
من در ميان
خواب هزاران نيلوفر
به دنبالت مي گردم
*نمي دانم
چند باران را
بي تو بودم ؟*
.
.
فرانک کرمعلي

انديشه نگار
99/4/22
3 فرد دیگر
17 فرد دیگر
+
آخرين عمليات ويژه بانوي دشتستوني قبل از استعفا و انصراف از شورش واغتشاش عليه مديريت محترم پارسي بلاگ
يک هديه بسيار ناقابل هم توسط هيئت شوراي انقلاب به مديريت محترم پارسي بلاگ
تقديم به شما :) @};-



نگارستان خيال
98/12/7
